Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-05@18:01:42 GMT

قیمتت چنده؟!

تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۲۴۱۵۹۵

قیمتت چنده؟!

قیمت انسانیت مزدوران و مواجب بگیران، آنقدر نازل و بی‌ارزش شده که حاضرند تن و پشت انسانها (جدای از اینکه هم وطن مادری‌شان هستند) را بلرزانند و آنها را با بمباران ملغمه‌ای از خبرهای راست و دروغ و ایجاد جنگ روانی از درون خالی کنند.

خبرگزاری فارس ـ گروه دیدگاه: ۱. سال اول دانشگاه بودم و اولین کلاس مکالمه زبان.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

استاد بعد از سلام و علیک ابتدائی به زبان انگلیسی سوالی را طرح کردند:

?What's your price

(قیمت‌تون چنده؟)

بیشتر بچه‌ها با توجه به کلماتی که بلد بودند سعی کردند بهترین جواب را بدهند فلذا یکی از بچه‌ها که گفت: infinitive: (بی نهایت)، بقیه هم از این جواب خوششان آمد و تکرار کردند. نوبت رسید به یکی از رفقایمان که متفاوت از بقیه جواب داد:

 one million toman

(یک میلیون تومان)،

استاد پرسیدند:

Why? Have you married ?

(چرا؟ شماازدواج کرده‌اید؟)

جواب شنید:

Yes,

و استاد گفتند:

OK.

اوکی آخر نشان داد استاد فهمیده چرا این رفیق‌مان قیمتش رو اینقدر پائین آورده.

بعد از این مکالمه، استاد شروع کرد نکته‌ای را به همان زبان انگلیسی متذکر شدن و آن اینکه زندگی پر است از محدودیتها و اقتضائات،مواظب باشید تا حد ممکن،در برخورد با آنها قیمت‌تان تغییر نکند یا خیلی کم نشود.

بعد با مثال‌هاdی حرف خودشان را شرح دادند:

مثلاً می‌خواهید کاری پیدا کنید و محتاج کار هستید، طوری رفتار کنید و موضع بگیرید که پیدا کردن کار، عزت شما را کم نکند و به سالوسی و تملق نیفتید. می‌خواهید زن بگیرید، می‌خواهید ارتقا پیدا کنید، می‌خواهید جائی پذیرش شوید، می‌خواهید . . .

در همه این احوالات، مراقب باشید قیمت‌تان تغییر نکند و کم نشود یا لااقل زیاد تغییر نکند. مثلاً این دوستتان می‌خواهد ازدواج کند و برای ازدواج یک میلیون نیاز دارد(که در سال‌های دهه ۷۰، مبلغ زیادی بود)، حالا برای رسیدن به این یک میلیون مراقب باشد که قیمت خودش را زیاد پائین نیاورد و خود را کوچک و صغیر و ذلیل نکند. بعد گفت: البته این کار آسان نیست. چون نیاز، آدمها را تغییر می‌دهد بعضی وقتها خیلی بیشتر از خود نیاز و ارزش آن. . .

2. کلاس اخلاق تمام شد. بچه‌ها دور استاد حلقه زدند تا چیزی بپرسند و البته بیشتر چیزی بفهمند. در این میان، یکی از بچه‌ها پرسید: حاج آقا! برای عاقبت بخیری، به چی نیاز داریم؟

همه فکر کردیم الان استاد فهرستی از کارهای پسندیده را می‌شمرند، امااستاد با همان سر همیشه پائین، جواب ساده و مجملی دادند: «به مروت نیاز دارین. . . »

بعد ادامه دادند: «جوانمردی رو تو خودتون تقویت کنید. هر چقدر با مرام و مروت باشین، سربزنگاه دست‌تون رو می‌گیرن و کمک‌تون می‌کنن. اصلاً بهتون راه و مسیر درست رو نشون می‌دن. بهتر بگم اصلاً شما رو به مقصد می‌رسونن. »

بعد یک گریزی به کربلا زدند و فرمودند: «جناب حر، عاقبت بخیر شد با اینکه سال‌ها جای دیگه‌ای بود و با کسای دیگه‌ای. اما یه چیزی راهش رو جدا کرد و سربزنگاه بهترین تصمیم رو گرفت. اون چیزی نبود مگر مرام و مروت. . . .

اصلاً اینکه حضرت سید الشهدا7می‌فرمایند: اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید، مترتب همین معناس. یعنی آدمای جوانمرد، فرقان‌شون(محک تمییز حق از باطل شون) کار می‌کنه و می‌تونن سره رو از ناسره به آنی تشخیص بدن.

آخر سر هم فرمودند:" البته جوانمرد شدن، مرد می‌خوادا. . . خیلی آسون نیست".

۳. سر کلاس بازاریابی بودم. استاد در خصوص مسئولیت اجتماعی(انجام کاری در جهت خدمت به مردم و منفعت عمومی جامعه) شرکت‌ها صحبت می‌کردند: در دنیای امروز، حتی مفاهیم خوبی مثل مسئولیت اجتماعی در چنبره نگاه منفعت‌گرای بازاریابی اسیر شده. یعنی حتی شرکتهای امروزی مفاهیمی متعالی مثل مسئولیت اجتماعی رو بشدت تقلیل دادن و اغلب برای کسب منفعت بیشتر از طریق کسب اعتبار و ارتقای ارزش اجتماعی برند شرکت و محصول شون اونا رو تعریف و تعقیب می‌کنن. "

بعد ادامه دادند: "پس بدونیم که همه مفاهیم خوب هم می‌تونن ذیل هدف تحقق سود حداکثری شرکتها و سازمانها، تبدیل به یک ابزار بشن. اصلاً راحت‌تون کنم هر چیز که در این قاموس منفعت گرائی نگنجه در بازاریابی فاقد اعتبار می‌شه. پس شرکت می‌گه من می‌خوام سود بیشتری ببرم حالا یا از طریق تبلیغ و سایر ابزارهای پیشبردی یا از طریق ارائه خدمت به اجتماع.

بعد استاد گفتند "متأسفانه این دام اینقدر پهن و گسترده است که خیلی از مفاهیم اخلاقی و دینی رو یا در ماشین خودش تبدیل به یه معنای انحرافی می‌کنه یا اصلاً حذف و بی اعتبارش می‌کنه. "

استاد برای تبیین بیشتر به دو مفهوم انصاف و برکت اشاره کردند که "در ماشین معنائی غرب، اصلاً پذیرفته نیست مگر بعنوان ابزاری برای منفعت بیشتر".

نهایتاً سرشان را به نشانه تأسف عمیق تکان دادند و گفتند: "این طور نگاهها به مفاهیم ارزشی، کلاً سبب بی‌اعتمادی مردم به این مفاهیم می‌شه و آرام آرام چیزائی مثل انصاف و برکت از معنای زندگی‌شون و سفره روابط شون حذف می‌شه. اونوقت بدونین اگه انصاف نباشه، مطابق سلوک آدم حسابیای عالم، دیگه حرکت بر مسیر رشد و تعالی ممکن نیست. . . . "

4- بیست روزی می‌شود که عالیجناب کرونا زندگی به روال متعارف‌مان را مختل نموده است. در واقع، بایست زیست جدیدی برای زندگی در شرایط اضطرار را تجربه کنیم با این توجه که ما و هم سن و سالان‌مان این تجربه را در زمان بمباران و موشک باران صدام لعنتی به نوعی دیگر از سر گذراندیم.

 در مرحله اول مردم برای رسیدن به نقطه ثقل جدید و عوض کردن عادات نیازمند زمان بودند و هستند و البته ارائه خدمات نیز، نیازمند تعریف جدید. ناخالصی‌های شرایط اضطرار(در داخل کشور) خود را خیلی زود نشان داد و البته خوبی‌ها و خدمتها و جهادها و ایثارگری‌ها و همدلی‌ها خود را بسیار بسیار پر رنگتر و نورانی‌تر نشان دادند . یعنی به فضل خدا و به برکت همه ایثارها و ایثارگری ها که در رگ و ریشه این وطن جاری است،همچنان با جامعه‌ای اخلاقی سر و کار داریم که خوبی‌ها و همدلی‌ها دارای ارزش متعالی‌اند و پست فطرتی‌ها و منفعت طلبی‌ها محکوم و مطرود.

پزشکان متعهد و کادر درمانی غیورمان، با فداکاری، از خودگذشتگی،دلسوزی و ایثارگری مثال زدنی، قیمت بالای خود را به رخ کشیدند و مرام و مروت را متجلی ساختند. کارگران و تولیدکنندگان برای نیاز مردم به لوازم بهداشتی و سلامتی تلاش‌شان را مضاعف و چند شیفته کار کردند و عیار خالص خود را به نمایش گذاشتند. معلمان دلسوز همه همت‌شان را بکار گرفته تا دانش آموزان، تا حد ممکن از درسهای خود عقب نیفتند. دانشگاهها تجربه حضور در فضای مجازی و انجام وظایف‌شان را به همت اساتید و دانشجویان عملی کردند. متولیان و سیاستگذاران امر بهداشت و درمان با فعالیت 24 ساعته، تلاش کردند که کار را با نهایت توان، مدیریت و تدبیر نمایند. همه این اقشار به نسبت درگیری‌شان با موضوع از هرچه تا کنون بودند بالاتر و بالاتر رفته و ارزش والاتری یافتند و موجبات افتخار و غرور شدند و تعصب اسلامی و ایرانی شان را مثل سال‌های نه چندان دور ایثارگری در میدان های رزم یادآور شدند. جالب اینکه این میدان ایثار هم تبدیل به میدانی رفاقتی-رقابتی شد که نااهلان جرات نزدیکی بدان را نداشتند همان طور که در میدان و مصاف جنگی هم اینگونه خود را افشا کرده بودند.

5-اما در آن سوی مرزها، در ماجرای انتشار اخبار و باصطلاح اطلاع رسانی در خصوص این ویروس، دم خروس به اندازه‌ای بیرون زد که صدای همپالکی‌های‌ مواجب بگیر را هم در آورد. البته این دومین بار بود که این اتفاق می‌افتاد. بار اول در واقعه جانسوز شهادت سردار سرفراز‌مان حاج قاسم این رسوائی نمود پیدا کرد و عده ای هلهله کنان خود را رسوا و ذلیل کردند البته بعد که دیدند ایران هنوز شهادت طلب انقلابی است، زود دست و پای‌شان را جمع کردند و بجز معدودی زنجیر پاره کرده و طغیان گر، سایرین سکوت پیشه نمودند. با این همه، بعد از واقعه غم انگیز سقوط بوئینگ اوکراینی، مجدداً محمل و فرصتی پیدا کردند که باطن ذات خبیث خود را پشت پرده این رویداد مصیبت بار نشان دهند.

حالا اما در قضیه ویروس، پشت همه توجیهات خبری و اطلاع رسانی شبکه‌های معاند مثل بی بی سی، ایران اینترنشنال و من و تو، یک واقعیت مثل روز عیان شد (تا جائی که برخی شان به برخی دیگر تشر "شرم کن و حیا کن" زدند) و آن واقعیت اینکه: قیمت انسانیت مزدوران و مواجب بگیران، آنقدر نازل و بی‌ارزش شده که حاضرند تن و پشت انسانها (جدای از اینکه هم وطن مادری‌شان هستند) را بلرزانند و آنها را با بمباران ملغمه‌ای از خبرهای راست و دروغ و ایجاد جنگ روانی از درون خالی کنند و حتی تا سرحد مرگ و قتل‌شان پیش بروند و بعد هم ژست انسانهای متمدن بگیرند. . .

حالا خوب می‌فهمم؛

What’s your price?

یعنی چه. . .

حالا خوب می‌فهمم

"اگر دین ندارید، لا اقل آزاده باشید"

 کجا را هدف گرفته است،

حالا خوب می‌فهمم

"اگر انصاف رفت، دیگر مسیری برای رشد و تعالی نمی ماند"

چه هشدار انسانی و جدی است. . . . .

هر قدر شیوع ویروس کرونا به ظاهر برای مردم ما تجربه ناخوشایندی بود (و همه از خدا عبور از این مرحله همراه با عافیت را می‌طلبیم) ولی از این جهت که گرگان در لباس گوسفند را بیشتر و بیشتر افشا نمود و درون کریه شان را آشکار کرد، جای شکر و سپاس دارد. هم گرگان داخلی که در یک فرصت، حریص و طماع بودنشان بیرون زد و هم آن بنگاههای باصطلاح خبری (و در واقع بی خبری) جیره خوار ترامپ و سعودی را که آشکارا ترس و دلهره را بزک می‌کنند و بعنوان "آگاهی" می‌فروشند،بدون اینکه بفهمند این انسانیت شان است که در معرض حراج و تاراج قرار داده اند و به نوعی تن فروشی مدرن رسیده و البته بدان عادت کرده اند تا جائی که کراهتش هم اذیت شان نمی کند ؛چقدر ذلیل و خوار نشان دادند و چقدر بی مرام و مروت و چقدر بی قدر و انصاف. . . .

اما روزهای روشن خیلی زود فرا می‌رسد و آفتاب سرزمینم، برف آدمهای خاکستری را آب می‌کند، آن گاه سیاهی درون شان، اول و بیش از همه خودشان را پریشان و پشیمان می‌کند (البته اگر ته مانده قیمت، مروت و انصافی باقی مانده باشد).

دکتر مصباح‌الهدی باقری
پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: قیمت زبان بمباران بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۲۴۱۵۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سه جریان مخالف استاد مطهری

مبلغ: غیر از کسانی که به لحاظ دینی با ایشان در تضاد بودند، متدینان و حتی برخی روحانیون هم در قبال او موضع‌گیری داشتند. ما چند جریان را در مقابل استاد مطهری می‌بینیم.
نخست جریان ولایتی‌ها که نسبت به مطهری بی‌مهری‌هایی داشتند و هنوز هم دارند. جریان دوم جریان‌های سنتی در معارف اسلام بودند. جریان سوم گروهی از انقلابیون که استاد مطهری را مورد اتهام قرار می‌دادند.

رفتار جریان اول: استاد مطهری نسبت به ولایت، مواضع صریح و مستدلی دارد. رساله‌ای هم در این رابطه تالیف کرده است. در آن رساله هم بر ولایت سیاسی اهل بیت علیهم‌السلام استناد کرده و هم بر ولایت معنوی و باطنی آنها. علاوه بر این‌ها، ایشان از آثار استدلالی که در این زمینه تالیف شده است، استقبال کردند مثلا در مقاله‌ای از «الغدیر» علامه امینی دفاع کردند. با همهٔ این تلاش‌ها چرا عده‌ای ولایتی با ایشان مخالف بودند؟

این انتقادات ناشی از آن است که این گروه توقع داشتند استاد مطهری در میدان لعن و سب وارد شود و در مورد تبری نسبت به برخی شخصیت‌های مورد احترام اهل سنت به صراحت موضع‌گیری کند. شهید مطهری اهل این‌گونه مقابله‌ها که امت اسلامی را با اختلاف مواجه می‌کند، نبود. این جماعت به همین علت دربارهٔ او موضع‌گیری منفی می‌کردند، ولایت او را ضعیف می‌شمردند و از این جهت او را مورد نقد و اعتراض قرار می‌دادند.

رفتار جریان دوم: این جریان که تشابه زیادی با جریان اول دارد، معتقد بودند شهید مطهری یک عالم متجدد است و برای این‌که از اسلام دفاع کند، برخی احکام اسلام را نادیده می‌گیرد. این افراد با تجددگرایی استاد مطهری مخالف بودند و معتقد بودند نظرات او با استدلال سنتی سازگار نیست. مثلا شهید مطهری از این‌که زنان با رعایت پوشش اسلامی در فعالیت‌های اجتماعی حضور داشته باشند دفاع کرده است. ولی این گروه سنتی معتقد بودند این الگو، الگوی اسلامی نیست بلکه الگوی برگرفته از غرب است.

در بین علمای ما افراد نسبتا زیادی بودند که به این دلیل با افکار شهید مطهری مخالف بودند. یکی از همین افراد که سابقهٔ تحصیل نزد استاد مطهری داشت، کتاب مسئلهٔ حجاب ایشان را مورد نقد قرار داد، حواشی برای کتاب نوشت و برای استاد مطهری فرستاد. در آن حواشی، طعنه‌های زیادی با همین جهت‌گیری علیه استاد مطهری وجود دارد. شهید مطهری از این اتهامات بسیار متاثر می‌شود و ذیل آن حواشی می‌نویسد از چیزهایی که من از آن نمی‌گذرم این افتراهاست. این گروه خیلی به استاد مطهری فشار می‌آوردند.
مطهری در میان هم‌صنفان خودش هزینه می‌داد ولی دست از روشنگری دین برنمی‌داشت. اگر ایشان می‌خواست تسلیم پسند عوام‌الناس شود آثاری مثل تحریفات عاشورا نمی‌نوشت و سکوت می‌کرد کما این‌که هم‌لباسان او سکوت می‌کردند و مورد احترام مردم قرار می‌گرفتند. حرف شهید مطهری همین است که نتیجهٔ کتمان حقیقت عذاب الیم است.

رفتار جریان سوم: شهید مطهری از همراهان امام در انقلاب بود، در جریان نهضت حضور داشت ولی بسیاری از انقلابیون با او مشکل داشتند. این مشکل از دو جهت بود یکی مشکل نظری و دوم مشکل عملی. مشکل نظری این بود که عده‌ای به نام انقلابیون می‌خواستند همهٔ اسلام را در انقلاب خلاصه کنند. انگار اسلام مساوی با انقلاب است و هیچ چیز دیگری از اسلام را به رسمیت نمی‌شناختند. این جریان همهٔ ارزش‌ها را در انقلاب می‌دید. انگار غیر از انقلاب در اسلام چیزی نیست. مطهری با چنین تفکری مشکل داشت و مقابل آن می‌ایستاد.
از نظر مطهری، اسلام مبارزه دارد ولی این یکی از ارزش‌های اسلام است. مطهری خطاب به این گروه تندرو می‌نویسد:« از نظر شما تمام مسائل قرآن بر محور انقلاب است».

استاد مطهری در برابر این سه جریان ایستاد و جان خودش را فدا کرد. بیان مطالب آسیب شناسی های فکری در زمان و شرایط انقلاب کار سختی بود و کسی دیگری جز ایشان مقابل این جریان های افراطی نایستاد.

* استاد حوزه و پژوهشگر دین / * منتشر شده در مجله خیمه اردیبهشت 1403

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902693

دیگر خبرها

  • داورزنی: وطن پرستی ویژگی اصلی استاد اسکویی بود
  • پیروزی شطرنج باز خوزستان در مسابقات بین المللی امارات
  • یک استاد نخبه پرور
  • (ویدئو) خواننده‌های مورد علاقه استاد شجریان؛ از سلن دیون تا پاواروتی
  • یادواره شهدای نیر با محوریت فضائل استاد شهید مطهری
  • ببینید/منزل استاد شهریار و یادآوری یک شب‌نشینی باشکوه
  • سه جریان مخالف استاد مطهری
  • رقابت شطرنج باز استان در مسابقات بین المللی امارات
  • رونمایی از تندیس رویداد جایزه استاد مویدی
  • فیلم/روایت استاد دانشگاه کلمبیای آمریکا از لحظات دستگیری‌اش به دست پلیس نیویورک